رنگین‌کمانِ سفید

داستان، طرح و عکس و…

شاد باد آن‌که افتضاح به پا کرد

اینروزها نمایشگاهی از آثار چاپی سالوادور دالی در گالری آریا برپاست، روی دیوارها جملات قصاری (!) از او دیده میشد:

•    روزهایی هست که احساس میکنم دارم از فرط رضایت میمیرم.
•    راز این است، که معروفترین نقاش جهان که منام هنوز نمیداند چهطور نقاشی کند.
•    پدر و مادرم من را «سالوادور» نامیدند، چنان که از این نام برمیآید مقدر است نقاشی را از پوچگرایی هنر مدرن نجات بدهم.
•    راز تأثیرگذاری من در این است که فاش نشده.
•    کسانی که میخواهند از هیچچیز تقلید نکنند، چیزی تولید نمیکنند.
•    من «گالا» [معشوقه و بعدها همسرش] را بیشتر از مادرم، بیشتر از پدرم، بیشتر از پیکاسو و حتا بیشتر از پول دوست میدارم.
•    روزی که بفهمم معاصرانام عقایدم را میفهمند، در عرض یک هفته خواهم مُرد.
•    هر آنچه از سنت گرفته نشده باشد، دزدی است.
•    با نقاشی کردن به شیوهی قدما شروع کنید، بعدش هرکاری خواستید بکنید. به این ترتیب همیشه محترم خواهید بود.
•    نقاشی بخش کوچکی از شخصیت من است.
•    عشق به پول، آنطور که من بدان عشق میورزم، کم از عرفان نیست.
•    بگذار دشمنانام یکدیگر را ببلعند.
•    شاد باد آنکه افتضاح به پا کرد.

در دو جدول هم دالی به دو شخصیت متفاوت خودش از ده نمره داده بود:

دالی پولپرست
حقانیت ٨/ حرامزادگی ١/ ریا ٥/ مهربانی ٥/ نبوغ ١٠/ احساساتیگری ٠/ درک زیباییشناختی ١٠/ اضطراب ٥∙١/ عشق به طبیعت ٠/ سبیل ١٠/ قرتیبودن ٩/ شجاعت ٢/ هوش ٩/ عدالت ٨/ فساد ١٠

دالی سورئالیست
حقانیت ٣/ حرامزادگی ٥/ ریا ٥/ مهربانی ٠/ نبوغ ٩/ وفاداری ٢/ احساساتیگری ٨/ اضطراب ٥∙٧/ عشق به طبیعت ٨/ عشق به کودکان ٠/ آشپزی ١٠/ سبیل ٥/ قرتیبودن ١٠/ شجاعت ١٠/ هوش ٤/ عدالت ٠/ فساد ١٠

5 پاسخ به “شاد باد آن‌که افتضاح به پا کرد

  1. شهرزاد 31 مهٔ 2011 در 15:16

    عالی بود و خواندنی
    مرسی

  2. درخت ابدی 31 مهٔ 2011 در 18:33

    این جمله‌ها هم خودشون شطحیاتی سوررئالیستی به حساب میان. چندتاشون جالبه.
    بونوئل تو کتاب خاطراتش، «با آخرین نفس‌هایم»، در مورد دالی گفته بود غیر از نقاشی هیچ‌کار دیگه‌ای از دستش برنمی‌اومد که با چند مورد از حرفای دالی نمی‌خونه.

    • علیرضا زال 31 مهٔ 2011 در 21:19

      دالی خیلی آدم خودشیفته و خودبزرگبینی بوده؛ چون خیلی دوست داشته مورد توجه قرار بگیره، رفتار و حرفهای عجیبوغریباش انگار بیشتر مواقع جنبهی نمایشی داشته. میگن میخواسته یه خبرگزاری به اسم خودش درست کنه که فقط اخبار مربوط به خودش رو گزارش کنه، مثل ساعت بیدارشدناش از خواب یا اینکه صبحانه چی خورده و… .

  3. سفینه ی غزل 1 جون 2011 در 02:19

    سلام
    چند وقت پیش یک مستند راجع بهش دیدم. تا اون موقع نمی دونستم این همه عجیب و غریبه.
    نابغه ی جالبی بوده . جملات قصارش هم که بی نظیره. نمایشگاه هنوز برقراره؟

بیان دیدگاه