رنگین‌کمانِ سفید

داستان، طرح و عکس و…

برف‌بازی II


11 پاسخ به “برف‌بازی II

  1. سفینه ی غزل 17 ژانویه 2011 در 22:43

    به قول اون ور آبیا «واووو» . آغاز سال 1390……
    خیلی قشنگ بود.

  2. ناجورها 17 ژانویه 2011 در 23:15

    دلتنگتم رفیق علی

    و ارادتمندت : ناجور

  3. درخت ابدی 19 ژانویه 2011 در 15:41

    بانمکه و یه حس کودکانه برام داره.
    این دونه ی برف شبونه وقتی می باره, تو رو می بره به رویا, رویایی که انگار ذهنت رو روشن می کنه.

    • علیرضا زال 19 ژانویه 2011 در 16:02

      برداشت ات تقریباً با چیزی که در نظرم بوده یکی ست، حالا نمی دونم این خوب هست یا نه؟

      • درخت ابدی 19 ژانویه 2011 در 23:02

        چرا بد باشه. فرم این دو تا کارت یکی بود. به نظرم، قبلی قوی‌تره و این یکی فانتزی‌ش بیش‌تر، به‌خصوص شکل و شمایل دریا و ماهی‌ش. به خاطر همین حس کودکانه برام داشت.

      • علیرضا زال 19 ژانویه 2011 در 23:33

        منظورم از خوب و بد بودن این بود: این که منظور من تطابق داره با چیزی که مخاطب برداشت می کنه خوب هست یا نه؟ بعضی این را زیاد خوب نمی دونند (این که برای [خلاقیت] مخاطب چیزی باقی نمی مونه). البته این جا با یک کار فانتزی و جمع و جور طرف هستیم. «کودکانه» فکر می کنم کلمه ی درستی باشه.

  4. درخت ابدی 22 ژانویه 2011 در 04:38

    البته، فکر نکن این کارت خیلی ساده‌ و سرراسته. به هر حال، ذهن مخاطب رو به کار می‌گیره تا بتونه منظور رو درک کنه. مثلا تلویزیون مبله و قدیمی قدیمی بودن و زمان بچگی رو تداعی می‌کنه و این با محتوای برنامه تناسب داره. اگه تلویزیونت مدل جدید بود، کارت مفهوم دیگه‌ای پیدا می‌کرد.
    کار ساده هم ارزش‌ خودش رو داره و به نظرم، نشونه‌ی ضعف نیست. اتفاقا بیرون کشیدن سادگی از پیچیدگی کار سختیه.

برای حامد.ا پاسخی بگذارید لغو پاسخ